حجتالاسلام والمسلمین جاودان گفت: شاید صد بار این حرف را از حاج آقای حقشناس شنیده بودیم که از محبوبترین بندگان خدا کسی است که خدا او را در جنگ با خودش کمک میکند. 99 درصد ما متاسفانه اصلا با خودمان جنگی نداریم!
خودخوری برای پرهیز از شهوات
شاید صد بار این حرف را از حاج آقای حقشناس شنیده بودیم. فرمودند که از محبوبترین بندگان خدا آن بندهای است که خدای متعال او را در جنگی که علیه خودش دارد، کمک میکند. 99 درصد ما متاسفانه اصلا با خودمان جنگی نداریم! بعد فرمودند: «خَلعَ سرابیلَ الشَّهَوات» لباس شهوت را از تن به در آورده است.
حرف بسیار بزرگی است. مگر با یک روز شدنی است؟! مگر اصلا اگر خدا کمک نکند می شود؟ ما به شهوات عمل میکنیم و هیچ مشکلی هم نداریم و راحتیم، هرچه میلمان است و دوست داریم میخوریم و میگوییم و نگاه میکنیم. مشکلی هم برایمان پیش نمی آید.
کمخوری شهید مطهری
مشکلات جمع میشود و یک مرتبه میآید و انسان را خفه میکند. شهوات را یکی یکی باید کنار گذاشت. شاید افراد بسیار بزرگ بتوانند یکجا همه شهوات را کنار بگذارند. اما برای افراد معمولی باید کم کم شروع کرد. اول از کجا باید شروع کرد؟ از شکم.
بچههای مرحوم آقای مطهری میگفتند ایشان سر سفره که می آمد یک تکه نان جدا می کرد و همان را میخورد و دیگر کم و زیادش نمیکرد. اگر باز هم میل داشت، دیگر نمیخورد. از همین جا میتوان شروع کرد. بیست سال است که ما داریم همین کار را میکنیم و مدام شکست میخوریم.
وای از آن وقتی است که انسان هیچ به فکر خودش نیست. این یک ذره کنترل میل و غذا در مقابل هزار هزار هوا و هوسی که من دارم هیچ چیز نیست. «خَلعَ سرابیلَ الشَّهَوات» اینجا میگوید تمام شهوات را از تنش در می آورد. آیا غذا نمیخورد؟! خیر غذا میخورد اما چون لباس شهوت را از تنش درآورده بهترین غذای عالم را هم که برایش بیاورند دیگر برایش هیچ خطری ندارد.
محبت درجه دو!
«وَ تخَلـّی مِنَ الهُموم إلا هَمّاً واحِداً» فقط یک غصه دارد. آن چیست؟ در آیه 165 سوره مبارکه بقره میفرماید: «وَالـّذینَ آمَنوا أشَدّ حُبّا للهِ» کسانی که به خدا ایمان دارند (یعنی ایمانشان قبول است و کارشناسان عالم آخرت امضا می کنند که ایمان دارند) آن کسی است که خدا را از همه چیز دیگر بیشتر دوست دارد. پس تنها این آدم میتواند فقط یک غصه داشته باشد. فقط این آدم. زیرا یک محبت درجه اول دارد پس یک غصه درجه اول دارد. غصههای دیگرش غصههای درجه دوم محسوب میشوند.
انسان غصه درجه دوم را فدای غصه درجه اول میکند. شما میبینی گرسنهای و غذا هم نداری. میروی دنبال غذا یا نماز؟ غصه غذا را فدا میکنی و دنبال نماز میروی. بفرمایید محبت درجه دوم را برای محبت درجه اول فدا میکند.
داستان امام حسین علیه السلام را میدانید دیگر. زمانی که حضرت علی اکبر آمد و اجازه خواست ایشان بلافاصله اجازه داد. آیا ایشان به پسرشان محبت نداشتند؟ چرا محبت داشتند. اما آن را فدا میکنند و این محبت درجه دوم است.
بفرمایید که محبت فرعی است. یک محبت اصلی دارد و یک محبت فرعی. اگر محبت فرعی را نداشته باشد که انسان نیست. اگر بچه اش را دوست نداشته باشد که انسان نیست، اگر اینطور است، چنین آدمی میتواند به همّ واحد برسد. اگر شما چهل سال غصه یک چیز را خوردید، آیا میشود خدای متعال غصهات را برطرف نکند؟! می گوید دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند.
غصه بزرگ پدر ابوذر
داستان ابوذر را برایتان عرض کردهام. بر سر قبر پسرش گفت پسرم یک غصهای برایت دارم که آن غصه آنقدر بزرگ است اصلا نمیگذارد غصه مرگت را بخورم. آن غصه بزرگ آن است که نمیدانم خدا میخواهد با تو چه کند. تو را میبخشد یا می خواهد سختگیری کند. آخر یک دقیقه سختگیریاش را هم نمی توانیم تحمل کنیم. فقط آن لحظهای که میخواهند جان را بگیرند سخت نیست. بقیهاش هم سخت است. گفت من آنقدر آن غصه تو را دارم که غصه مرگت را یادم رفته. ببینید غصه اولش، غصه آخرتش بود.